سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای خوب مریم بودن ...


86/10/8 ::  12:44 عصر

< language=java>

 

آمد کنارم قاصدک با داد و فریاد

پیغام تلخ دل بریدن را به من داد

چشمان من پر بود از لالایی و خواب

آخر که بود این قاصدک ها را فرستاد ؟

رفتی ولی شیرین نرفتی ، تلخ رفتی

من ماندم و یاد شکستن های فرهاد

از کوچه های کودکی هامان گذشتم

چشمت ولی بر رد پای من نیفتاد

ای کاش رنگ صحبتم را می شنیدی

یا اینکه می دیدی دلم در کوچه افتاد

تفسیر عمری انتظار تلخم این بود :

آمد ولی بود و نبودم داد بر باد ....

 

Eli lama ! you have forsaken me …


نویسنده : مریم آرامش

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
79863


:: بازدید امروز :: 
0


:: بازدید دیروز :: 
2


:: درباره خودم ::

روزهای خوب مریم بودن ...
مریم آرامش
هیچ کجای این چار تا دیوار پیشانی ام من را برای تو نشان نکرده اند ... آخر کجای این خودم بایستم تا وقتی که خواستم دور از خودم کمی نفس بکشم ، ( این هوای تو را می خواهم ) دیوانه ام نکند ! نمی دانم یادت چرا از روی زبانم نمی پرد ...

:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ :: 

روزهای خوب مریم بودن ...

:: دوستان من ::


دوست خوب

:: لوگوی دوستان من ::









:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: مطالب بایگانی شده ::

روزهای خوب مریم بودن